هنر ارائه
در یک تعریف ساده می توان گفت: «مجموعه ای از نظرات تک تک افراد جامعه که منجر به شکل گیری نظری واحد می شود را افکار عمومی می گویند.» اما درنهایت افکار عمومی هیچ ارتباطی با نظرات تک تک افراد جامعه ندارد. فکر می کنم کمی پیچیده شد؛ اما جای نگرانی نیست. بیایید با یک مثال وارد جذاب ترین بخش ماجرا شویم.
در نظر بگیرید من و شما و تعداد دیگری از دوستانمان قصد داریم برای جشن تولد یک دوست مشترک کیک تولد بپزیم. حالا هرکسی باید آنچه را که دارد به اشتراک بگذارد. من آرد دارم، شما تخم مرغ داری، دیگری شکر، آن یکی خامه و به همین ترتیب یکی وانیل و آن دیگری شکلات. همان طور که متوجه شدید ما در حال انجام یک کار تیمی هستیم. حالا یک قناد با استفاده از مواد اولیه ای که ما در اختیارش قرار داده ایم شروع به تهیه کیک تولد می کند. بعد از دو ساعت کیک آماده است. به محض دیدن کیک من اعتراض می کنم به اینکه شیرینی پز تقلب کرده و از آردی که من در اختیارش قرار داده ام استفاده نکرده است. شاید شما هم اعتراض کنید به اینکه از تخم مرغ شما هم در پخت این کیک استفاده نشده است. پس هر دو اعتراض خودمان را اعلام می کنیم. دوست شیرینی پز در دفاع از خود می خواهد که دلیلی برای اثبات ادعایمان ارائه کنیم. ما هم با قاطعیت تمام از او می خواهیم که آرد و تخم مرغ ما که الآن تبدیل به کیک تولد شده است را نشان دهد و خیال ما را از هر بابتی راحت کند. به نظر شما شیرینی پز می تواند آرد یا تخم مرغی را که در پخت کیک استفاده کرده به ما نشان دهد؟ قطعاً جواب خیر است؛ چون در شکل آمادۀ کیک تمام مواد در هم آمیخته شده و نتیجه ای متفاوت حاصل شده و کیکِ آماده هیچ نسبتی با مواد اولیه ندارد.
اما قصد اصلی من از مثال بالا این بود که شما متوجه شوید که هیچ وقت و با هیچ تکنیکی نمی توانید به سخنرانی بپردازید و همۀ افکار عمومی را نسبت به عملکرد و نتیجۀ کار خود راضی نگه دارید؛ چرا که همیشه اجماع آراء نتیجه ای متفاوت ازآنچه در ابتدا بوده است را رقم می زند و نکتۀ دیگر اینکه ذهن بسیاری از مردم در قبول یا عدم قبول بعضی مفاهیم، از عادت های گذشته پیروی میکند؛ به نحویکه با هیچ دلیل و مدرکی حاضر به تغییر دیدگاه خود نیستند؛ بنابراین دست از تلاش بی نتیجه بردارید و به دنیای دراماتورژی سلام کنید.